ساقیا امشب مرا تا پیش معشوقم ببر
ساقیا امشب مرا با تیشه در پی اش ببر
ساقیا لبریزه کن پیمانه ام پیمانه ام
من همان دیوانه ی دیوانه ی دیوانه ام
ساقیا در باز بکن درد خماری میکشم
گر تو در وا نکنی تا صب من خواری میکشم
ساقیا امشب ز بهرت من گدایی میکنم
تا که تو می بدی و با غم جدایی میکنم
ساقیا امشب مرا از میکده بیرون بکن
ساقیا می ام بده با غم تو سازگارم بکن
ساقیا گوش کن تو درد میخونه میخانه را
این شراب تکراری است از بحر من بدتر بیا
ساقیا یارم میرفت تنهام گذاشتن سیاه
من بماندم با یارم برفت بی حیا
حال که مست مست مستم راه میرم تو کوچه ها
خش خش صدای پایم میشنود ان بی حیا
میشنود صدای پایم بحر او راه میروم
شانه هایم سست شده پاهام راه نمیرود
شانه ام میمالد بر دیوار و باز راه میروم
شاید این کوچه اوست
شاید راه میروم
در میان مستی ام چیشم فتاد بر خانه ای
دیدم یک پیرمرد و پیرزن افتاده ای
یک پسر بچه ی طفل میلرزد از بیگانه ای
دیدم آن دختر همان معشوقه است معشوقه است
ویران شده ویران شده
در پی عشق خیالی عمری سر زبان شده
دانلود آهنگ با لینک مستقیم
دانلود آهنگ همیشه بین عقل و عشق یکی همدست آدم نیست از شادمهر